menuordersearch
adhdm.com

نظریه شناختی جروم برونر ,

۱۴۰۳/۱/۱۰ جمعه
(0)
(0)
نظریه شناختی جروم برونر
نظریه شناختی جروم برونر

جروم برونر، در ۱ اکتبر ۱۹۱۵ در نیویورک متولد شد. برونر نابینا به‌دنیا آمد، اما بینایی خود را بعد از عمل آب مروارید در دو سالگی بدست آورد. پدرش در اثر سرطان در ۱۲ سالگی او درگذشت و مادر داغدارش مدام خانواده را حین سال‌های مدرسه جروم برونر، از شهری به شهر دیگر جابجا می‌کرد. او در دانشگاه داک روانشناسی خواند و بعد در هاروارد آن را ادامه داد و توانست از آن مدرک دکتری خود را در سال ۱۹۴۱ همراه با گوردون آلپورت و کارل لشلی دریافت کند.
                                                         
نظریه شناختی جروم برونر : از نظر برونر آموزش يعني کوشش براي کمک به شکل گيري رشد شناختي


نظريه برونر بر فرايند تفکر تاکيد مي کند و بازده اصلي رشد شناختي تفکر است و هدف آموزش و پرورش بايد اين باشد که يادگيرنده را بصورت متفکري خود مختار درآورد.
  برونر در پژوهشهاي خود به دنبال پاسخ اين سوال بود که اطلاعات مربوط به جهان هستي چگونه به رمز در مي آيند، سازمان مي يابند و ذخيره مي شوند.
منظور از بازنمايي اشاره به چيزي است که جاي چيز ديگري را مي گيرد يا نماد آن به حساب مي آيد.
مراحل رشد شناختي :
1 - (مرحله حرکتي يا عملي(enactive representation معمولا تا سه سالگی
در این مرحله کودکان رویدادهایی را که تجربه می‌کنند به پاسخ های حرکتی یا عملی باز نمایی می‌کنند. برای مثال کودکان نمی‌توانند محل قرار گرفتن فروشگاه نزدیک خانه شان را برای شما بگویند اما قادرند شما را از راهی که قبلا رفته اند به آنجا ببرند. هوش عملی و غیر کلامی است هرچه دور از دید کودک باشد در دهنش جایی ندارد.
2- مرحله تصويري يا شمايليiconic representation    
در این مرخله کودک رویداد های زندگی خود را به صورت تصاویر ذهنی حفظ می‌کند کودکی که می‌تواند با رسم نقشه راه خانه تا فروشگاه نزدیک خانه شان را نشان دهد ازبازنمایی تصویری و بصری و ملموس سود می‌برد.
3- مرحله نماديsymbolic representation
بازنمايي نمادي شامل استفاده از نظامهاي نمادي اختياري مانند زبان يا علايم رياضي است .دانش اموزي که مي تواند يک نقاشي را بصورت کلامي توضيح دهد از بازنمايي نمادي سود مي برد. ساخت فکری به کمک یادگیری علامتی است. می‌تواند فرضیه بسازد و قیاس و پیش بینی کند.

چايلد در تبيين مراحل رشد برونر و پاسخ به اين پرسش که چگونه انسان تجارب را بازنمايي مي کند مي گويد :
1-  نخست استفاده از ابزار را براي افزودن بر توانايي هاي حرکتي خود اموختند مثلا بيل توانايي انسان در استفاده از دستها را افزايش مي دهد يعني ابزار جانشين اندامهاي ناکافي بدن مي شود .
2-  انسان اموخته است توانايي هاي حسي خود را از راه استفاده از نظامهاي علامتي افزايش دهد مثلا اختراع ميکروسکوپ جهت گسترش تجارب حسي خود
3-  نظامهاي نمادي را ياد گرفته است که هدف انها انتقال تجربه حاصل از چيزهاي واقعي يا خيالي در غياب انهاست

توالی مراحل رشد:مراحل سه گانه برونر بطور متوالي رخ مي دهند.
مرحله حرکتي                      مرحله تصويري              مرحله نمادي        برونر
مرحله حسي حرکتي              عمليات عيني              عمليات صوري        پيا‍ژه
بيگه و شرميس مي گويند دو مضمون عمده تار و پود نوشته هاي مربوط به يادگيري برونر را بهم پيوند مي زند:
1-  کسب دانش به هر شکلي که باشد يک فرايند فعال است .
2-  ياد گيرنده دانشش را خودش مي سازد يعني هر شخص را بايد بعنوان يک مشارکت کننده فعال در فرايند دريافت دانش در نظر گرفت که اطلاعات را انتخاب مي کند و تغيير شکل مي دهد و فرضيه مي سازد و ان فرضيه ها را با توجه به شواهد ناهمخوان يا مغاير تغيير مي دهد .
نکته ديگر در نظريه يادگيري برونر :ساده سازي و معني دار ساختن تجربه هاي اکتسابي توسط يادگيرنده يک نياز ذاتي فرض مي شود انجام اين کار مستلزم مفاهيم يا مقولات است .مفهوم يا طبقه حاصل تجريد عناصر مشترک بين رويدادها و تجارب است .از ترکيب اين مفاهيم به قواعدي دست مي يابيم که به ما امکان مي دهد روابط بين مفاهيم را کشف کنيم برونر به اين نظم ،نظام رمزي نام نهاده است که منظور از ان يک ترتيب سلسله مراتبي از مفاهيم است
برونر معتقد است بهترين کار ان است که يادگيرنده خود نظام را کشف کند نه اينکه معلم انرا بصورت اماده در اختيار او قرار دهد .برونر مدافع يادگيري اکتشافي است .
طرحي برنامه درسي در نظريه برونر :
1- بجاي مجموعه اي از واقعيت ها يا اطلاعات پراکنده ،بايد به دانش اموزان ساختار بنيادي دانش اموزش داده شود منظور از ساختار بنيادي دانش ارکان مهم هر نظام علمي از قبيل مفاهيم ،اصول و روشهاي پژوهشي مربوط به ان علم
اموزش ساختار بنيادي دانش موجب درک بيشتر دانش اموزان از موضوع درسي و تشويق انان به کاوشگري و حل مسئله خواهد شد و به انان کمک خواهد کرد تا چگونه ياد گرفتن را ياد بگيرند
2- برنامه درسي مارپيچيspiral curriculum
يعني تکرار انديشه هاي بنيادي يک موضوع درسي در سراسر دوره اموزشي بطور دوره اي.
در اين برنامه دانش اموزان ابتدا مطالب را در سطحي ساده مي اموزند امال در مراحل بعدي همان مطالب را در سطحي پيشرفته تر و مفصل تر به انان اموزش داده مي شود .
کاربرد هاي اموزشي نظريه برونر :
آموزش و پرورش اهمیت زیادی دارد.
به اعتقاد او آمادگی یعنی اینکه موضوع مورد یادگیری برای یادگیرنده ای که می‌خواهد آن را بیاموزد آماده شده باشد. هر موضوعي را مي توان باانطباق دادن روشهاي اموزشي بر سطح کارکرد شناختي کودکان به انان ياد داد.
هر حیطه ای از آموزش را می‌توان به طریق یکی از نظام های سه گانه حرکتی-تصویری و نمادی ارایه کرد.
یادگیری مورد نظر او یادگیری اکتشافی هدايت شده است تا روش اکتشافي کاملا مستقلانه .
نکته های جروم برونری : نظریه اش بر طرح های ذهنی و ساخت استوار است.
رشد شناختی هم شامل: مرحله 1. شناخت عملی 2. شناخن تصویری 3. شناخت نمادی
بر نفوذ و اهمیت زبان بر رشد شناختی تاکید دارد یعنی تفکر را زبان درونی شده می‌داند. اما پیاژه بر تفکر تاکید داشت تا زبان

او با مطالعه و تحقیقاتی که انجام داده، فعالیتهای آموزشی را در چهار زمینه عمده تحت تاثیر قرار داده است. برونر در تبیین بحث خود، بر چهار عامل، بسیار تأکید دارد:
1.    تأکید بر فرایند یادگیری: از نظر برونر فرایند کسب معرفت مهم است نه یک محصول ؛ از این رو، معلم نباید اصول و قواعدی را که شاگردان باید یاد بگیرند به آنان بیاموزد، بلکه باید سعی کند تا خودشان را برای کشف اصول و قواعد، درگیر یک جریان استقرایی شوند؛ زیرا در یادگیری اکتشافی، بیش از آنچه آموخته می‌شود، چگونه یادگیری مورد توجه و اهمیت است. در این نوع یادگیری، مهم نیست شاگرد چه می‌آموزد، بلکه مهم این است که چگونه می‌آموزد. در واقع، نگرش شاگردان، بیش از میزان معلومات آنان اهمیت دارد.
2.    تأکید بر ساخت یادگیری: برونر در تأکید بر ساخت یادگیری چهار نکته را مطرح می‌سازد :
الف- دانستن ساخت اساسی موضوع مورد مطالعه فهم را آسان می‌سازد.
ب- وجود ساخت یادگیری به معلم کمک می‌کند تا میان دانش مقدماتی و عالی رابطه برقرار کند و خلاء های ممکن را پر سازد.
ج- در هر حال،جزئیات یک ساخت یادگیری فراموش می‌شوند،اما زمانی که مطالب به گونه ای منطقی سازمان داده شوند، بهتر و بیشتر و آسانتر در حافظه نگهداری می‌شوند.
د- فهم اندیشه های اساسی یک ساخت یادگیری و دریافت رابطه اجزاء با کل موجب سهولت انتقال می‌شود و از پیچیدگی مفاهیم آموزشی می‌کاهد.
3- تأکید بر اهمیت شهود :برونر بر اهمیت شهود و اشراق و راز آشنایی تأکید می‌کند و اصرار می‌ورزد. او بر این باور است که حفظ کردن علوم ریاضی و کلامی هدف شایسته ای برای آموزش و پرورش نیست، بلکه هدف آموزش و پرورش باید ارتقای سطح بینش و فهم شهودی باشد. وضعیت آموزش باید آن چنان باشد که شاگردان با یک نگاه تیز و ژرف موضوع را درک کنند.
4- تأکید بر اهمیت انگیزش درونی: انگیزه درونی آن است که فعالیت صحیح و موفقیت آمیز موجب رضایت خاطر و تقویت رفتار گردد، نه پاداشهای بیرونی. به اعتقادبرونر، پاداشهای درونی از پاداشهای بیرونی بسیار مؤثرترند. در این زمینه، او به چهار نوع انگیزه ی درونی عمده به شرح زیر اشاره می‌کند:
الف- میل به یادگیری
ب- سائق ذاتی همکاری با دیگران
ج- کنجکاوی ومیل به تحقیق برای رفع ابهام
د- انگیزه ی قابلیت یافتن و توانمند شدن

به نظر برونر، معلمان توسط این چهار انگیزه براحتی می‌توانند شاگردان را تشویق کنند یا برانگیزانند و موجب یادگیری موثر شوند .( شعبانی، 1382، صص32-30 )
اسکینر در کتاب تکنولوژی آموزشی انتقادهایی را بر روش اکتشافی وارد می‌داند:
[روش اکتشافی]،بدین منظور طراحی شده است که معلم را با غیر لازم کردن آموزش از احساس شکست معاف کند.معلم محیط را چنان تنظیم می‌کند که در آن اکتشاف صورت بگیرد،حدود پژوهش و بررسی را پیشنهاد می‌کند و دانش آموز را در مسیر نگه می‌دارد.نکته مهم این است که او به دانش آموز هیچ چیز نباید بگوید.
البته ارگانیسم انسان بدون اینکه آموزش ببیند یاد می‌گیرد.این حسن کار است و اگر بیشتر          می‌توانست به این طریق یاد بگیرد بدون شک بهتر بود.دانش آموزان به طور طبیعی از آنچه شخصاً می‌آموزند لذت می‌برند،زیرا اگر چنین نبود اصلاً یاد نمی‌گرفتند و به همین دلیل،احتمال به یاد آوردن آنچه که به این طریق می‌آموزد بیشتر است.در اکتشاف شخصی،غافلگیری و به انجام رساندن کار از عوامل تقویت کننده ای هستند که جانشینهای مناسبی برای نتایج ناخوشایند سنتی به نظر    می‌رسند.اما روش اکتشافی راه حل مسایل تعلیم و تربیت باز نیست.هیچ فرهنگی قویتر از قابلیت انتقال خود نیست.فرهنگ باید اعضای جدید خود را از مجموعه ای از مهارتها،دانش و اعمال اجتماعی و اخلاقی بهره مند کند.سازمان آموزش و پرورش برای چنین منظوری ایجاد شده است.برای دانش آموز امکان پذیر نیست که شخصاً قسمتی اساسی از معرفت فرهنگ خود را کشف کند و هیچ فلسفه تعلیم و تربیتی واقعاً نمی‌گوید که باید چنین کند.متفکران بزرگ با تکیه بر گذشته عمل می‌کنند؛آنها وقت خود را برای دوباره کشف کردن گذشته تلف نمی‌کنند.تلقین این نکته به دانش آموز که یادگرفتن آنچه دیگران از قبل می‌دانند کسر شأن اوست،و به خاطر سپردن این واقعیتها،رمزها،فرمولها،یا قطعات ادبی کاری ناصحیح (و حتی زایل کننده عقل)است و همچنین اینکه،برای تحسین شدن باید به طرز بی سابقه ای به تفکر بپردازد خطرناک است.تدریس پیش از موقع واقعیتها و اصول مهم به این منظور که دانش آموز فرصت کند شخصاً به کشف آنها نایل شود نیز به همان اندازه خطرناک است.فقط معلمی که از تأثیر خود بر دانش آموزان غافل است می‌تواند باور کند که کودکان واقعاً ریاضی را کشف می‌کنند و (آن طوری که معلم نوشته است)در بحثهای گروهی«می توانند همه ی روابط،واقعیتها و روشهای کار را که دربرگیرنده ی یک برنامه کامل ریاضی است» بفهمند.
مشکلات دیگری نیز وجود دارد.موقعیت معلمی که روش اکتشافی را تشویق می‌کند مهم است.آیا او باید وانمود کند که خودش نیز موضوع را نمی‌داند...یا به دلیل اکتشاف به طور جمعی،چیزهایی را برای آموختن انتخاب می‌کند که خود هنوز یاد نگرفته است؟یا صریحاً بگوید«من می‌دانم،ولی شما خودتان باید آن را پیدا کنید»و نتایج این نوع روابط با دانش آموزان خود را بپذیرد.
مشکل دیگر وقتی پیش می‌آید که تدریس به همه ی شاگردان کلاس ضروری باشد.چگونه می‌توان مانع رسیدن چند دانش آموز خوب به تمام کشفیات شد؟ (بیلر،ترجمه کدیور،1378 صص254-253)

 

 

خلاصه ی نظریه جروم برونر: دکتر علی قوام

پکیج می‌بینم و یاد می‌گیرم
می بینم و یاد می‌گیرم
اصفهان
whatsup